برای مهسا امینی؛
این روزها را با اضطراب احوال تمام آدمهایی که در خیابانها هستند، میگذرانم. روانم اجازه نمیدهد که تصاویر و فیلمها را ببینم و شرح حکایت خیابانها را بشنوم. هر یک نفر آدمی که آن بیرون زندگیاش به پایان میرسد، آنچنان غمی بر دلم سوار میشود که توان ابرازش را ندارم و از طرف دیگر، دلم در بیخبری مثل سیر و سرکه میجوشد، این است که لحظههایم دائماً در تشویش باخبرماندن میگذرد: فلج اضطراب.
- .
- ۲ دقیقه زمان خواندن