نوشته‌های

دسته‌بندی جامعه

عزلت جمعی:
اینطور به‌نظر می‌رسد که آن‌قدری در داستان‌ها و روایت‌های مختلفی از جهان غرق شده‌ایم که نمی‌توانیم به‌راحتی دنیا را بیرون از عینک این داستان‌ها ببینیم. نسبت‌مان با روایت‌هایی که پدیده‌های نوظهور جهان پیرامون‌ را توضیح می‌دهند نیز گویا به‌همین شکل است. این روایت‌ها آن‌قدری ما را در خود مکیده‌اند و آن‌قدری مکانیزم‌های بازتولید این روایت‌ها در رسانه‌های جمعی پر زور است که ممکن است حتی نفهمیم چگونه روایتی تازه را پذیرفته‌ایم و چگونه این روایت‌ها فهم‌مان از زندگی و رویکردمان به جهان جدید را قبضه کرده‌اند. این روایت‌ها، نظیر ذرات هوا پیرامون ما هستند و ما نمی‌بینیمشان،‌ اما با هر دم، آن‌ها را می‌بلعیم. 
برای سال ۱۴۰۳
بحران‌های اقتصادی، تنها بحران اقتصادی نیستند، بلکه در عمق بحران‌های اگزیستانسیالیستی‌اند. کار کردن دیگر کفاف امرار معاش را نمی‌دهد و از معنای اصلی خود که امکانی برای زیست‌پذیری در جهان امروز فراهم می‌کرد، جدا شده. زیست اجتماعی، آن‌قدر که برای پدران و مادران ما در دسترس بود، امروز یافت نمی‌شود و دیگر «خانه-‌و-زندگی» ساختن یک کیفیتی کاملا طبقاتی است.
از رنجی که می‌بریم
یک سالی می‌شود که جلای وطن کرده‌ام. قبل از پرواز، دمدمه‌های صبح بود که در آخرین یادداشتم در ایران، با ترس یا شاید با عدم اطمینانی نوشتم که: «من نمی‌روم که بروم». الآن که آن متن را می‌خوانم، انگار که می‌‌خواستم با خودم اتمام‌حجت کرده باشم و از خودم قول بگیرم، انگار که به برگشتن خودم مطمئن نباشم؛ بگذریم. در همان نوشته، چند خط بعدتر از خودم پرسیدم که :«پس اگر رفتن برای رفتن نه، رفتن برای چه؟»
برای سال ۱۴۰۲
راستش خیلی فکر کردم، اگر قرار باشد برای سال ۱۴۰۲ یک اولویت برای پیگیری داشته باشم، کدام را انتخاب کنم. تا همین امروز متقاعد شده بودم که باید در مورد «اخلاقیات اجتماعی» بنویسم؛ زیرا احساس می‌کنم که جامعه در شرایط بغرنج و دشوار فعلی، در آستانه‌ی سالی که آن‌قدرها خوش‌یمن به‌نظر نمی‌رسد، در آستانه‌ی افتادن به پرتگاه آنومی یا بی‌هنجاری است. چه‌بسا با درگیری با مسئله‌ی تازه‌ی دیگری در سال پیش رو، هر شکلی که باشد، جامعه دیگر تاب هضم آن را نداشته باشد و آدم‌ها برای بقا و امنیت خود، دست به خشونت‌ورزی -در هر شکلی- و بی‌هنجار رفتارکردن -با هر غلظتی- بزنند. می‌خواستم بر «اخلاقیات اجتماعی» تاکید کنم و چند کنش خرد را یادآوری کنم که پیروی‌شان در سال آینده، هم به خودم کمک می‌کند که به دام این رفتار احتمالی جمعی نیافتم و هم تا آنجا که صدایم می‌رسد، آگاهی‌ای پیرامون آن ایجاد کنم.