نوشته‌های

دسته‌بندی از خودمان

پاسخی در یک بحث گروهی:
هدف همه‌ی ما احتمالاً یک چیزه؛ اینکه به یک کشور توسعه‌یافته از لحاظ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تبدیل بشیم؛ که همه‌ی این‌ها هم در خدمت توسعه‌ی انسانیه. حتی شاید اگه از حاکمیت هم بپرسیم، بتونیم در اهداف اشتراکات زیادی پیدا کنیم. بله. استراتژی‌ها متفاوته برای رسیدن به این هدف اما «بودجه‌ی محدودی» داریم، باید بتونیم هم‌دیگه رو متقاعد کنیم که همه باید از یک  مسیر حرکت کنیم، نمی‌شه هر کسی یه مسیری رو انتخاب کنه. مسیر توسعه نیازمند تمرکز و مشارکت همه‌ست. من، تو،‌ همه. من دنبال رنجش خاطر کسی نیستم، شرمنده که گزنده‌ست احتمالاً.
مانیفست رویدادی که برگزار نشد؛
زمانی در اروپا، این قاره‌ی پهناور، تمام ابعاد زندگی انسانی تحت سلطه‌ی نهاد دین بود. نهاد دین که قدرت را قبضه کرده و استبداد خودش را در تمام ساحت‌های زندگی بشری حقنه کرده بود، اما مهم‌ترین جنبه‌‌ی آن، استبداد فکر و اندیشه بود. کلیسا اجازه‌ی فکرکردن به آدم‌ها نمی‌داد؛ تمام اندیشه‌های جدید، افکار جدید، ایده‌های جدید و هرگونه کلامی که در راستای آموزه‌های پیشین کلیسا نبود، ارتداد به حساب می‌آمد و آن آدم یا  آن اندیشه از صحنه‌ی روزگار محو می‌شود. تاریکی مطلقی که تمام روزنه‌های انسانی را می‌بست.
بحران جامعه‌ی بی‌مطالبه:
می‌توان خرده گرفت که موضوع پیش‌ رو، ناشی از حضور در جمع‌هایی خاص و دچار نقص شواهد خاموش است. نمی‌توانم به‌کل این خرده‌ را نادیده بگیرم، ممکن است درست باشد اما اجازه بدهید که احتمالش را ناچیز بدانیم. مسئله تنها شهود من نیست، مسئله بازنمایی این ایراد در سراسر ساحت‌های زندگی ماست. ممکن است آن‌قدرها همه‌گیر نباشد، اما به سختی می‌توان نادیده‌اش گرفت. از چه سخن می‌گویم؟ 
در اهمیت مخالفت پیش‌فرضانه؛
امروز دیگر می‌دانیم که انتخاب‌های آدم‌ها در بستر جامعه بیش از آنکه از روی فکر و تامل باشد، ناشی از محرک‌های مختلف دیگری‌ست. یک نظریه‌ی روان‌شناسی توضیح می‌دهد که آدم‌ها برای فرار از اضطرابِ درمرکزتوجه‌بودن۱و۲ تلاش می‌کنند در زمینه۳ محو شوند، حتی به قیمت این که زاویه‌ی زیادی با ارزش‌های مرکزی و دستگاه فکری‌شان ایجاد شود. زمینه، همان نظر یا اندیشه‌ی غالبی است که در اتمسفر محیط هژمونی دارد. یک چارچوب مطالعاتی در روان‌شناسی اجتماعی اصطلاح «رفتار گله»۴ را پیشنهاد می‌دهد و می‌گوید «رفتار گله پدیده‌ای است که در آن افراد به صورت جمعی۵ به عنوان بخشی از یک گروه عمل می‌کنند و اغلب تصمیماتی را به عنوان یک گروه می‌گیرند که به عنوان یک فرد نمی‌گیرند». این محرک‌ها که امروز تلاش زیادی برای کشف آن‌ها می‌شود، نمودهای مختلفی دارند که در جامعه‌شناسی آن را ذیل مکانیزم انطباق اجتماعی یا همان Social Conformity بررسی می‌کنیم. انطابق اجتماعی کنش تطبیق نگرش‌ها، باورها و رفتارها با هنجارهای گروهی، سیاست غالب یا اندیشه‌ی هژمون است.