بگذارید سخن پایانی را همین ابتدا بزنم؛ #کار نیست، تُخمِ شغلِ دولتی را ملخ خورده و آن چندتایی هم که مانده پس از آزمونهای استخدامی نصیب برادرزادهها و خواهرزادهها میشود. بخش خصوصی هم برای شما فرش قرمزی پهن نکرده که میز و صندلی چرخ دارد بدهد با حقوق و حق عائلهمندی.
بخت داشته باشید که پدرِ کارخانهدار یا چه میدانم شرکت دار داشته باشید که بروید وَرِ دلِ ایشان دستبهکار شوید و یا #رانت_دولتی داشته باشید که بتوانید یک آبباریکهای برای خودتان دستوپا کنید، یا اگر مانند من از این شانسها ندارید بگذارید خیالتان را راحت کنم، کار برای من و شما نیست، میخواهید قبول کنید یا نه.
این نوشته را وقتی برای یک نشریه دانشجویی نوشته بودم. نمیدانم چه شد سرنوشت آن نشریه، به هرحال، در ادامه میتوانید بقیهاش را بخوانید.
نیازمندیهای همشهری را ورق بزنید، چندتایشان نوشته به یک مهندس فناوری اطلاعات که لیسانس را هشت ترمه تمام کرده نیاز داریم و چندتایشان نوشته به یک #برنامهنویس با تخصص x و با y سال تجربه؟ چندتایشان نوشته به یک جوشکار صنعتی آشنا با فلان دستگاه نیازمندیم و چندتایشان نوشته به یک مهندس مکانیک با معدل بالای هفده؟ وجه تمایز امروز هرکدام از ما از یکدیگر «مهارت» است. عاملی که باعث میشود شما در مصاحبههای شغلی شرکتهای خصوصی (و نیمهخصوصی و جدیداً دولتی) پذیرفته شوید و بنده رد شوم، مهارت است، در هر زمینهای در هر سطحی.
بروید صفحه فرصتهای شغلی، استخدام یا همکاری سایتهایی مثل دیجی کالا، کافه بازار، تخفیفان یا بامیلو را ببینید، هرکدام لیستی از کمبودهای شرکت خودشان را گذاشتهاند، کم نیستند شرکتها با این قبیل نیازهای مبرم به منابع انسانی، اما کو منابع انسانی مناسب برای پر کردن این فرصتها؟ در مدارس آموزش میبینند یا در دانشگاهها؟
کدام از ما در یک زمینه خاص مهارتی داریم که میشود رویش حساب باز کرد؟ مهارتی که بهآسانی بهدست نیاورده باشیم؟ مهارتی که برای یادگیریاش از منابع انگلیسیزبان زجرکشیده باشیم؟ ماهها بدون دستمزد کارآموزی کرده باشیم؟ خوندل خورده باشیم؟ بارها آزمونوخطا کرده باشیم؟ و اصطلاحاً «ماهر» شده باشیم؟ در بخش خصوصی کسی برای چشم و ابروی ما پولی زمین نمیگذارد، برای این کوششها، برای این دانشی که تجربی و با دشواری کسب کردهایم، سنجیده و جذب میشویم. قبول کنیم خیلی از ما، در آن سالهای زرین و اغلب بدون دغدغهی دبیرستان که باید معطوف به فراگیری مهارتی میشد، به بطالت گذراندیم و مطالبی را آموختیم که سبزیفروش برایش سبزی نمیدهد و #بخش_خصوصی برایش پول. پس از کنکور هم چسبیدیم به پاس کردن واحدهایی که سرانجام ندارند و دیگر اوقات را هم به خالهزنکبازی در گروههای لوده تلگرامی تباه کردیم.
اما همچنان زمان است، همچنان میشود به این سیر پرشتاب رسید، مهارتهایی موردنیاز شدهاند که کوه کندن فرهاد نمیخواهند، مهارتهایی که میشود با همین اینترنتی که حجمش قربانی دانلود کلیپهای مبتذل تلگرام و صرف دیدن استوریهای تکراری اینستاگرام میشود، یاد گرفت؛ با همین لپتاپی که هاردش را پر کردیم از قسمتهای مختلف گیمآفترونز و عمیقاً چشمبهراه فصل پنجم هاوسآفکاردز هستیم. با همین امکاناتی که داریم میشود مهارتهایی را فراگرفت که هم بازار کار خوبی دارد و هم متخصصش را در هوا میزنند و روی سر حلوا حلوایش میکنند، مهارتهای مثل برنامهنویسی کامپیوتر، گرافیک دیجیتال، تولید محتوای آنلاین و یا بسیاری از این قسم مهارتها که این قدرت عمل را به شما میدهند که هم استخدام شرکتها شوید و یا هم بهصورت فریلنسر آقای خودتان باشید.
تمام عرایضم همین است، در این پیش آمد کنونی، شروع کنیم به شناختن نیاز بازار، ببینم که چه مهارتی در چند سال آینده میآید روی بورس و متخصصش را روی هوا میزنند و یا به چه موضوعی گرایش وافری داریم، نیاز بهقدری تحقیق و مشورت دارد، سپس بنشینیم برای رسیدن به مرحله تخصص در مهارت مدنظر برنامهریزی کنیم، کوشش کنیم و آن را کسب نماییم، هیچ ایرادی ندارد کارآموزی بدون حقوق، هیچ عیبی ندارد یکی دو سال در شرکتهای کوچک، در #استارتاپ_ها کار کردن با حقوق اندک، چیزی که اشکال دارد این است که به امیدهای واهی پس از فارغالتحصیلی هنوز هم از پدرهایمان پول توی جیبی بگیریم و باد به غبغب بی اندازیم و راستراست بچرخیم! یک جا ننشینیم و شروع کنیم برای ساخت آینده بهدستان خود، برای پیدا کردن جایگاههایی برازنده با خود.
پس از چندی هم که کسب تجربه کردید و حسابهایتان پر از پول شد، بروید دنبال ایدهای که خودتان دوستش دارید، ایده را گسترش بدهید، گروه جمع کنید، شرکت بزنید و کسبوکار خودتان را راه بی اندازید، و نمیتوانید تصور کنید در این مسیری که شروع میکنید، چه چیزهای جذابی انتظارتان را میکشد. پیروز باشید و تمام خواسته ما هم همین است.
بسیار خوب بود !
ممنون این مطلبون هم عالی بود